متولی امامی در نشست «ظرفیت های موجود برای ساخت تمدن نوین اسلامی»/تمدن، نوعی پارادایم به تمام موضوعات علوم انسانی است

حجت الاسلام سید محمدحسین متولی امامی، در نشست تخصصی «ظرفیت های موجود برای ساخت تمدن نوین اسلامی» که عصر روز گذشته ۵ دی ماه در تالار اندیشه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، برگزار شد، با معرفی اجمالی مقاله ای با عنوان «ظرفیتهای عرفان در تمدن اسلامی» که به این کمیسیون ارائه کرده است، از چاپ قریب الوقوع همین مقاله در قالبی مفصل تر و به عنوان یک کتاب توسط انتشارات معارف خبر داد.

وی در ابتدای سخنش، با تعریف عرفان بر اساس روایتی از حضرت امیر(ع) که می فرمایند: «العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله»، اظهار داشت: حضرت با تعبیری دیگری که می فرمایند: «العارف امین ودایع الله و دلیل رحمه علی خلقه»، می توان این تعریف از عرفان را در اینجا جمع بندی کرد که در واقع عرفان، درک باطنی از هستی و معارف دینی است. این تعریف هرچند شامل عرفان نظری مصطلح می شود، اما لزوما آن نیست و بنابراین شهود باطنی هم در این بحث لحاظ شده است.

وی با بیان این نکته که مفهوم تمدن در این کتاب واکاوی شده است، گفت: باورهایی که انسان ها دارند و صورت فرهنگی پیدا کرده در واقع فرهنگ را می سازد، و وقتی این فرهنگ سرریز شود، به صورت عینی درآمده و در صورت تمدن ظاهر می شود و در واقع می توان گفت که تمدن ها ریشه در فرهنگ و فرهنگ ها ریشه در عقاید دارند.

امامی با تبیین این تعریف از تمدن، و بیان این نکته که تمدن در نگاه دینی به معنای شهرنشینی قطعا نیست، اظهار داشت: چرا که مفهوم شهرنشینی در تمدن غربی، وابسته به نگاه فلسفه – تاریخ به انسان است؛ یعنی انسان هایی که با تجربه و با ابزار، تمدن خود را شکل می دهند.

7ubk_img_6708.jpg

وی در توضیح این مطلب ادامه داد: مثلا در این مفهوم، انسان ابتدا خام خواری کرده و بعد یاد می گیرد که غذا را بپزد. این نگاه فلسفی ـ تاریخی که مبنای بسیاری از علوم انسانی است، حقیقتا در این معنا انسان کم کم روستا نشین می شود و به تدریج یکجا نشین شده و شهرها شکل می گیرد. این سیری که گزارش می شود حتی ژنتیک انسان را نیز گزارش می کند. این خط سیر، سیر خاصی را بیان می کند و اوج این تمدن، شهرنشینی در مدرنیته است.

متولی امامی با بیان اینکه در نگاه دینی، نزدیک ترین مفهوم به مفهوم تمدن، تمکن است، اظهار داشت: در قرآن و در متون مختلف دینی دیگر، همین معنا به عنوان تبیین تمدن آمده است وهمچنین تکثری که در تمدن مدرن هست، را دین ارائه نکرده است.

وی در همین باره افزود: در نگاه دین، مراد انسان سالم و کامل و بنده خداست. این بندگی در عالم دنیا، بستری می خواهد که این بستر را تمدن اسلامی باید ایجاد کند.

متولی امامی با بیان اینکه تمدن، یک موضوع در کنار موضوعات و علوم دیگر نیست، بلکه یک رویکرد به همه علوم و موضوعات مختلف می باشد، گفت: تمدن یک موضوع نیست، بلکه یک رویکرد به همه علوم است و ما باید یک روش فهم و استنباط تمدنی نسبت به همه علوم انسانی و اسلامی داشته باشم تا بتوانم همه علوم را تمدنی بفهمم.

وی بر اساس همین مدل، عرفان تمدنی را نیز به این معنا تعریف کرد و گفت: بنابراین عرفان، اینگونه نیست که بخشی از آن تمدنی باشد، بلکه عرفان تمدنی، فهم تمدنی عرفان است؛ پارادایم جدید به عرفان است؛ این امر می خواهد همه بخش های عرفان حتی شهودات قلبی را مورد مطالعه قرار دهد.

متولی امامی بر این باور بود که عرفان، شان عملی ندارد و بنابراین نمی تواند تولید باید و نباید کند. وی در همین باره افزود: در واقع بعد عملی دین، فقه است وعرفان اگر بخواهد باید و نباید بگوید، باید در حاشیه فقه سخن بگوید.

cgy9_img_6755.jpg

وی در ادامه توضیح این مطلب که وظیفه عرفان، تولید گزاره های عملی نیست، افزود: جای عرفان در شبکه معارف اسلامی، در نظام توصیفات است و عرفان باید ابعاد هستی شناسی و انسان شناسی را ارائه کند و باورهای آدمیان را معنوی و عرفانی کند و اساسا ابعاد غیبی تمدن اسلامی را توصف می کند.

متولی امامی در ادامه سخنانش، با تبیین حضور عرفان در تمدن اسلامی و ظرفیت های آن، اظهار داشت: یکی از جنبه های حضور عرفان در تمدن اسلامی و ظرفیت های عرفان، این است که باورهای غیبی در ظواهر تمدنی حضور پیدا می کنند و انسانی که باور غیبی و عرفانی دارد، رفتارش معنوی و دینی است.

وی بر این باور بود که تمدن ها می توانند وجودی باشند، و بنابراین تمدن هایی که باورهای مادی ندارند، نمی توانند وجودی باشند.

وی انگیزش اجتماعی را یکی دیگر از وجهه های حضور عرفان در متن تمدن اسلامی توصیف کرد و گفت: نقش اصلی عرفان در تمدن در اینجاست که عرفان با توصیف هستی و انسان، درکی برای انسان فراهم کند که انسان با انگیزه دینی عمل کند.

متولی امامی معتقد بود که یکی از محوری ترین عناصر حرکت اجتماعی در عالم دین، عنصر اعتماد است. وی در همین باره اینگونه توضیح داد: در واقع توده های مردمی نسبت به عالم دینی اعتماد می کنند و به دلیل اعتماد به آن حتی شهادت طلبی و ایثار دارند و همه زندگی خود را در راه دین می دهند و به دلیل اینکه در عصر غیبت، عالم دینی نائب مناب امام است، حکم او را حکم امام می دانند و به این فتوا اعتماد دارند و وقتی این اعتماد از بین برود، حرکت اجتماعی کند می شود و شکل گیری تمدن نیز کند می شود. عرفان در این اعتماد سازی می تواند نقش بزرگی را عمل کند.

وی در ادامه به سخنی از مرحوم زرین کوب اشاره کرد و گفت: به اعتقاد او همه آن اعتمادی که آن جامعه دینی به تصوف داشت، به تدریج نصیب فقیهان شد و اساسا کرسی اجتماعی و محوری اجتماعی به دست فقیهان افتاد و به همین دلیل است که امام در کتاب جهاد اکبر تاثیر عمل فقیه در جامعه را بسیار بزرگ و عمیق می داند.

امامی با بیان این ادعا و نتیجه که سیاست گذاری در تمدن اسلامی بر عهده فقیهان است، گفت: این امر موچب یک تفاهم جمعی می شود و فتاوای جهادی در مرحله های مختلف تاریخی دیده می شود که همه این ها بر اساس عنصر اعتماد است که عمل می کند.

وی در همین باره ادامه داد: به همین دلیل، فقیه هم تواند انگیزش اجتماعی ایجاد کند؛ یعنی فقیه هم وقتی می خواهد صدور حکم کند، آن را با ادبیات عرفانی بیان می کند؛ یعنی یک امری که در چشم عوام، مادی است، به آن ضریب عرفانی می دهد: تا جاییکه زنان ناصرالدین شاه نیز قلیان ها را می شکنند؛ چون آن را در حکم محاربه با امام زمان می دانند.

وی یکی از وجهه های تمدنی را زمانی می داند که ادبیات فقهی با توصیف عرفانی در هم آمیزد و بیاناتی از قبیل «خرمشهر را خدا آزاد کرد» از این دسته معرفی کرد و مدعی بود که این امر، موجب یک اعتماد و اطمینان عمومی می شود.

متولی امامی در قسمت دیگری از سخنانش، مدعی بود که نگرش عرفانی، یک نگاه پلورالیزم اجتماعی را نیز می پذیرد. وی در همین باره افزود: در جامعه تنوع سلایق مختلف وجود دارد و همانطوری که می دانید در تظاهرات های قبل از انقلاب، تفکرات مختلفی وجود دارند که حضرت امام همه آن ها را می پذیرد و به بیان و تعبیر آیت الله جوادی آملی، عارف تنوع سلایق را خوب می پذیرد.

وی پذیرش این تنوع سلایق را به معنای نسبیت معرفتی و اخلاقی نمی داند و در این باره می گوید: در واقع فقیه، قانون سازی می کند، و قانون هم حدودش مشخص است. فقیه از منظر عرفانی، تا جایی که قانون شکنی نشود، همه سلایق را قبول می کند.

9dli_img_6689.jpg

متولی امامی در یکی دیگر از تاثیرات تمدن عرفانی یا همان رویکرد تمدنی به عرفان به عنصر «تحمل اجتماعی» اشاره کرد و گفت: این نگاه ویژه، در واقع تحمل اجتماعی را افزایش می دهد.

وی بر این باور بود که وقتی منظر عرفانی بشود، به دلیل آن نگاه عرفانی و ابعاد قدسی حکومت دینی، جامعه دینی را اگر انسان ها شامل سر و غیب ببینند، نسبت به مشکلات تحملشان بالا می رود و حتی نگاه عرفانی می تواند، درک به ظاهر خشن احکام اسلامی بالا می رود؛ مانند افرادی که به نزد حضرت رسول(ص) می رسیدند و می گفتند: «طهرنی یا رسول الله».

متولی امامی در پایان با بیان اینکه عرفان، توان حماسه سازی و ایجاد روحیه جهادی دارد، گفت: پیامبر می فرمایند که رهبانیت امت من جهاد فی سبیل الله است. بنابراین گسترش روحیه عرفانی در یک جامعه، باعث می شود که این جامعه منظر عرفانی خود را در همه جا گم نکند و هر اتفاقی که در زندگی می افتد، در واقع تفسیری دارد و بنابراین نیهیلیسم غربی در این جامعه جریان پیدا نمی کند و ایجاد روحیه رضا و تسلیم می کند و در نتیجه از آن پوچی نجات پیدا می کند.

انتهای پیام/