میرزای نائینی و ایده بازسازی تمدن اسلامی

به گزارش خبرگذاری هفته علمی تمدن نوین اسلامی؛ به نقل از ایکنا محمدحسین غروی نائینی در خانواده‌ای چشم به جهان باز کرد که پدر و جدش، هر دو منصب شیخ‌الاسلامی اصفهان را تجربه کرده بودند. شیخ محمدحسین پس از گذراندن دروس مقدماتی حوزه علمیه در سن ۲۷ سالگی به شهر سامرا سفر کرد و تا روزی که میرزای شیرازی در قید حیات بود، از محضر درس او بهره برد. قرابت شیخ محمدحسین با میرزای شیرازی تا آنجا پیش رفت که میرزا وی را به عنوان کاتب و محرّر در نزد خود نگاه داشت.

شیخ محمدحسین ۱۱ سال بعد، هنگامی که حوزه درس سامرا با وفات میرزای شیرازی از رونق افتاده بود، راهی نجف شد و با حضور در کرسی درس آخوند خراسانی صاحب کتاب کفایه‌الاصول به تقویت مبانی اصولی خود پرداخت. در اثر پیوند دو عنصر نبوغ و پشت‌کار، شیخ نائینی به‌تدریج به جایگاه بلندی در علم اصول دست یافت تا آنجا که به عنوان «مجدّد اصول» شهر یافت. کسب این عنوان در شهر نجف که مملو از عالمان ممتاز و مجتهدان پیشتاز در فقه و اصول و فلسفه بود، الحق که گویای همت بلند شیخ میرزای نائینی بود. علم اصول فقه بیش از آنکه در استنباط احکام فقهی و شرعی به کار آید، به ذهن فقیه چهارچوب می‌دهد و او را آماده می‌سازد تا با غوطه‌ور شدن در دریای قرآن و روایات اهل بیت(ع) موضع و منظور دین را در هر مسئله و موضوعی به‌درستی دریابد.

پیشرفت روزافزون شیخ محمدحسین در فقه و اصول او را در آغاز جوانی به فقیهی بلامنازع بدل ساخته بود و بزرگان حوزه علمیه آن عصر، این مطلب را به‌خوبی دریافته بودند. با اینهمه، ایشان خود را از حضور در محضر عالمان اخلاق مستغنی ندید و از همان آغاز، در کنار تعلیم لمعه دمشق به تحصیل لمعه عشق نیز اهتمام ورزید. افتخار تلمّذ در پیشگاه جهانگیرخان قشقایی که آوازه شیدایی‌اش تا همین امروز، زبان به زبان می‌گردد، شعله محبت را در قلب محمدحسین روشن کرد. بعدها هنگام آشنایی با میرزا حسینقلی همدانی که از سردمداران سلسله سیر و سلوک بود، این شعله فروزان‌تر شد و تمام وجود او را در بر گرفت.

برای آشنایی با عظمت علمی میرزای نائینی نیازی نیست که به بررسی شمار اساتیدی بپردازیم که میرزا در نزد آنها به علم آموزی پرداخته بود. همچنین اگر فردی چندان با آرای فقهی و اصولی وی نیز آشنا نباشد، تنها با مشاهده فهرست شاگردانی که در مکتب درس میرزا تربیت یافتند می‌توان به عمق اندیشه و جایگاه او پی برد. آیات عظام سیدابوالقاسم خویی، سیدجمال گلپایگانی، سیدمحمدحسین طباطبایی، سیدمحمود شاهرودی، سیدمحسن حکیم، سیدمحمدهادی میلانی و سیدحسن بجنوردی از جمله شاگردان میرزا بودند. این «حلقه سادات» که بعدها منشأ انتشار فقه و دیانت به اقصی نقاط جهان شدند دست‌پرورده مدرسه علم و اجتهاد میرزای نائینی بود.

اگر بگوییم بیشتر شهرت میرزای نائینی به دلیل آرای سیاسی و اجتماعی او بوده است به خطا نرفته‌ایم. چنانکه در ابتدای سخن گفته شد، میرزا در خانواده‌ای به پرورش یافت که دو تن از اعضای آن، سابقه فعالیت در منصب شیخ‌الاسلامی را در کارنامه داشتند. قرابت با آخوند خراسانی که مستقیما وارد منازعات سیاسی می‌شد و مدافع سرسخت مشروطه بود، میرزای نائینی را به فقیهی سیاست‌اندیش مبدل ساخته بود.

رساله «تنبیه الامه و تنزیه المله» چنانکه از عنوانش پیداست، رساله‌ای توصیه‌ای و در دفاع از مشروطه و مخالفت با استبداد است. میرزا در این اثر، به تدوین مبانی فکری و فقهی مشروطیت پرداخت و عقبه فقهی این نهضت را تأمین کرد. در یک جمله می‌توان ادعا کرد که «مشروعیت مشروطیت» در آن زمان، به‌نوعی وامدار این رساله بود.

از نظر تئوریک، استوارترین متن سیاسی در حمایت از مشروطه را میرزای نائینی نگاشت. کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله حاصل تلاش این فقیه برای مشروعیت دادن به آرمان‌های مشروطه بود. نائینی در این رساله می‌کوشد تا اثبات کند مبانی مشروطه در بطن شریعت وجود دارند. او در این کتاب به آرمان‌های مشروطه جنبه دینی بخشیده، وجود آنها را در شریعت مسلم و محرز انگاشته و با تسلطی که بر اصول، فقه و تاریخ صدر اسلام داشته، مواردی را برای اثبات نظریات خود به عنوان شاهد یاد می‌کند.

ذهن اصولی و نظام‌مند میرزای نائینی به همراه اشراف علمی ایشان به مبانی شریعت اسلام، زمینه مستعدی را فراهم کرد تا وی به بیان موضوعاتی بپردازد که تا آن زمان یا اساسا از سوی فقها مطرح نشده بود و یا کمتر به آن پرداخته شده بود. موضوعاتی نظیر اصل تجزیه و تفکیک قوای حکومتی، اصل آزادی و برابری، حقوق شهروندی، نظارت استصوابی فقها به عنوان ضامن مشروعیت قوانین ملی، تجدد و بهره‌مندی از دانش و تجربه جهان غرب از زمره موضوعاتی است که میرزای شیرازی در رساله خود از آنها سخن گفته است و به دفاع از آن پرداخته است.

نکته آخر: از بررسی اجمالی آرا و نظرات میرزای نائینی و همچنین ارتباط نزدیک او با سیدجمال اسدآبادی چنین به نظر می‌رسد که در نتیجه پیشرفت سیاسی و علمی جوامع غربی از سویی و  آشوب‌های سیاسی داخل کشور و فقر و عقب‌ماندگی در جامعه ایران از سوی دیگر، بارقه‌هایی از تجدید نظام سیاسی در اندیشه میرزای نائینی روشن شده بود.

انتهای پیام/