گزارشی کوتاه از هم اندیشی نیم روزه تمدن نوین اسلامی؛مراد از تمدن اسلامی، تمدن مسلمانان نیست
سومین روز از هفته علمی تمدن نوین اسلامی، هم اندیشی نیم روزه تمدن نوین اسلامی، صبح امروز ۲ دی ماه در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد و شرکت کنندگان در این همایش به ارائه مقالات و نتایج مطالعات خود پرداختند.
ارکان تشکیل دهنده تمدن نوین اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین علی ذوعلم، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در مقاله خود با عنوان «بازآفرینی تمدن اسلامی در پرتو پایه های چهارگانه ایمان» گفت: در حقیقت وقتی صحبت از تمدن نوین اسلامی می شود نه به این معناست که می خواهیم به تمدن پیشین بازگردیم که معنای ارتجاعی ندارد و نه به این معناست که ما می خواهیم آنرا از صفر شروع کنیم، چون تمدن اسلامی بخشی از واقعیتی است که زندگی امروز ما را هم می سازد. اگر بخواهیم با یک معنای علمی و دقیق در مورد مولفه ها و عوامل تمدن اسلامی نظر بدهیم حتما باید از منابع نقلی و عقلی در کنار هم استفاده کنیم و با روش اجتهادی به بحث بپردازیم.
ذوعلم اظهار کرد: وقتی سخن از تمدن اسلامی می گوییم به این معناست که مولفه های این تمدن و نظاماتی که برآیندشان تمدن را شکل می دهد بر مبنای مبانی و ارزشهای اسلامی پایه ریزی شده یعنی مراد ما از تمدن اسلامی تمدن مسلمانان نیست، در حالی که ممکن است در تحلیل و نقد تمدن اسلامی، گذشته این بحث مطرح شود که بسیاری از جنبه های تمدن اسلامی جنبه هایی بوده که مسلمانان با آن درجه از فهم محدودی که داشتن آن را ایجاد کردند؛ پس نمی توان همه تمدن اسلامی گذشته را به پای اسلام نوشت.
وی افزود: در مقاله حاضر، روی این نکته تاکید است که آن نگرش و تلقی که از اسلام است در پایه ها و مولفه ها ببینیم. در اسلام مهمترین نکته ایمان است و ایمان رکن دیانت حق است. بنابراین یک تمدن دینی و اسلامی واقعی نمی تواند ایمانی نباشد؛ در اینجا توضیحاتی درباره ایمان و ارتباط ایمان به علم و عمل داده شده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه ارائه مقاله خود با اشاره به سخنانی از حضرت علی(ع) گفت: حضرت علی(ع) می فرمایند: ایمان دارای چهار پایه صبر، یقین، عقل و جهاد است؛ بنابراین ما هم در بازآفرینی تمدن اسلامی، شکل دهی، تسریع و تقویت آن باید به ایمان توجه داشته باشیم. تمدن اسلامی، تمدن ایمانی است نه ایمان به یک معنی روانشناختی بلکه ایمان در یک مجرا و منظر اجتماعی.
به گفته این استاد دانشگاه، این چهار عنصر شالوده تمدن اسلامی را شکل می دهد؛ اگر این جایگاه را برای روایات معصومان قائل باشیم که معلمان ما هستند و با توجه به پشتوانه وحیانی که از آن برخوردارند همان جنبه های ناآشکار را برای ما هدایت می کند. از این روایت این استفاد را می کنیم که در مسیر ساخت تمدن اسلامی باید به این عناصر توجه کرد.
وی با بیان اینکه این پایه های ایمانی به سه پرسش پاسخ می دهند، ادامه داد: پرسش اول این است که چه عواملی سبب ساز تمدن اسلامی است و ما با این چهار رکن ایمان پاسخ می دهیم که در تمدن اسلامی باید صبر، استقامت، شناخت عمیق، عدالت و نیز مجاهدت را در عرصه های مختلف تعریف و مصداق یابی کرده و توسعه دهیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تاکید کرد: بدون اینکه به عدالت در جامعه بپردازیم به فرهنگ تمدن اسلامی نمی رسیم، برای رسیدن به تمدن اسلامی صرف نظریه پردازی کافی نیست. صبر، یقین، جهاد و عدل را باید توسعه دهیم.
به گفته حجت الاسلام ذوعلم، بدون زیرساخت یقین، صبر و عدالت شکل نمی گیرد، بدون صبر، عقل تحقق نمی یابد و خود جهاد هم به صبر نیاز دارد. در مرحله دوم تمدن اسلامی برای بقا خود نیاز به این چهار عامل دارد. تمدن اسلامی، تمدن ایمانی است و اگر ایمان دارای این چهار رکن است پس تمدن اسلامی هم این چهار رکن را در خود دارد.
وی تصریح کرد: نکته دقیق این است که اگر این برداشت ها و دریافت ها درست باشد مکانیزم درونی تمدن اسلامی به گونه ای است که عوامل تقویت کننده اش را خودش بازتولید می کند و افزایش می دهد؛ اگر تمدنی واقعاً اسلامی باشد به این معنا که ارکانش را نگرش های اسلامی شکل داده باشد این تمدن رو به زوال نمی رود.
نقد حجت الاسلام محرمی به مقاله ذوعلم
بعد از ارائه مقاله حجت الاسلام ذوعلم، حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین محرمی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پرداخت و گفت: سوال اینجاست که بر چه اساس و ملاک و مبنایی، پایه های ایمان را تنها عناصر چهارگانه ای که صبر و یقین و عدالت و جهاد در روایت حضرت علی (ع) که حجت الاسلام ذوعلم به آن اشاره داشتند باید بدانیم در صورتی که در بسیاری از روایات دیگر به عناصر بیشتری به عنوان رکن ایمان اشاره شده که در این راستا می توان به جلد دوم کتاب کافی در خصوص ایمان و کفر اشاره کرد که بیش از نیمی از این کتاب را در بر گرفته است.
وی ادامه داد: بنابراین، ارکان ایمان منحصر در ۴ عنصر یاد شده نیست و از احادیث دیگر اینگونه برمی آید که می توان مولفه های دیگری نیز برای ایمان برشمرد. همچنین، این مقاله به پرسش هایی پاسخ می دهد که البته این پرسش ها در پایان ذکر شده است، به نظر می رسد بهتر بود این سوالات به عنوان مقدمه در ابتدا ذکر می شد همچنان که هر کتاب و مقاله ای بر اساس پرسش های فردی شکل گرفته و در ابتدا به این سوالات اشاره می کند نه در انتها.
وی تصریح کرد: در این مقاله علت و معلول تمدن یک امر ذکر می شود هر چند این مسئله می تواند صحیح باشد اما توضیح علمی در خصوص این موضوع در مقاله ذکر نشده و به نظر می رسد که اینجا دور پیش می آید یعنی یک مسئله هم علت است و هم معلول. در این مقاله مفهوم شناسی باید به شکل بهتری انجام می شد و واژه ایمان به صورت مناسبی توضیح داده می شد هرچند در طول مقاله توضیحاتی در این خصوص ذکر شده اما جای بحث بیشتری نیز وجود داشت.
حجت الاسلام محرمی با پیشنهاد اینکه می توان رابطه دین و تمدن را نیز در عنوان این مقاله مورد بررسی قرار داد، اذعان کرد: تمدن برآیند نظامات است در حالی که حجت الاسلام ذوعلم بیان می کند تمدن نظامات را می سازد و نظامات اجتماعی، خروجی تمدن است. همچنین شایسته بود که مباحث لغوی تمدن نیز در این مقاله بیان شده و تعریف جامعی از آن ارایه شود. بحث درباره تعقل و ایمان و علم و عمل و اخلاق را می توان با روایات حل و فصل کرد به طور مثال با حدیث عقل و جهل این مسئله را مورد بحث قرار داد و جایگاه آن را در ساخت تمدن نوین اسلامی بررسی کرد.
از نظر قرآن عوامل مادی دخالت کمتری در ساخت تمدن دارند
حسین احمدی مدیرگروه تاریخ و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان دومین سخنران، مقاله خود را با عنوان «تمدن در ساحت قرآن» ارائه کرد و گفت: قرآن برداشت دیگری از تمدن دارد که خروج از جهل، توحش و حرکت در مسیر انسانیت یا برنامه مدون و قانونمند برای زندگی که همراه با معنای خاصی از پیشرفت مادی و معنوی برای زندگی انسان است، تعریف می شود. خداوند حرکت و حکومتی را که در مسیر آرمان های الهی نباشد، نمی شناسد. در قرآن، تمدن یک تاریخچه هم دارد که از تمدن های مختلف یافت شده و پس از طی کردن مراحل رشد و تکامل، میراث تمدنی خود را به تمدن های دیگر داده اند.
وی افزود: پیامبر (ص) با دمیدن روح حکمت و ایجاد امنیت سیاسی و اقتصادی و وحدت پایه های تمدن اسلامی را بنیان نهاد و جامعه ای که به تعبیر علمی در بدترین شرایط فرهنگی وجود داشتند و از آب لجن می نوشیدند و کنار مارها می خوابیدند و به ریختن خون یکدیگر تفاخر می کردند و بت می پرستیدند را نجات داد و با بعثت ایشان این جامعه به مدنیت رسید. با بررسی سنت ها از منظر قرآن کریم باید گفت که این سنت ها به چند دسته تقسیم می شوند؛ دسته نخست سنت های تاریخی ای است که در آن روابط به صورت اتفاقی و کورکورانه نبوده. همچنین، سنت های تاریخی از منظر قرآن، ربانی و قدسی است و اراده خدا در تدبیر عالم مجسم می شود.
به گفته این عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از منظر قرآن که نگاه استراتژیک به تمدن دارد عوامل مادی دخالت کمتری در تمدن داشته و قرآن شاخصه های مادی اعم از حکومت مادی و قدرتمند در سایه فرد یا گروه مقتدر را عامل دیگری از ساخت تمدن به حساب می آورد که در این زمینه به حکومت حضرت یوسف(ع) و ذوالقرنین اشاره کرده است.
وی به دیگر شاخصه مادی تمدن از منظر قرآن کریم اشاره کرد و افزود: هر تمدنی برای بقاء و استمرار خود نیازمند ثروت است که قرآن در آیات مختلف به این مسئله اشاره کرده است. همچنین امنیت، دیگر عنصر سازنده تمدن است؛ پیدایش تمدن زمانی میسر می شود که هرج و مرج و ناامنی پایان یافته باشد. صنعت و آهن چهارمین شاخصه مادی تمدن سازی است و از این عنصر به عنوان پیدایش و پویایی تمدنها در قرآن یاد شده است. همچنین علم آموزی و مهاجرت و به تعبیر دقیق تر هجرت یکی دیگر از عناصر مادی مهم برای ساخت تمدن است که در قرآن از آنها یاد شده است.
احمدی در ادامه سخنان خود با اشاره به شاخصه های معنوی ساخت تمدن نوین اسلامی از منظر قرآن، اظهار کرد: رشد معنویت و قوانین که از منظر قرآن مبتنی بر فطرت و متکی بر وحی است از دیگر عوامل سازنده تمدن بوده و صبر و تحمل که بیش از یکصد بار در قرآن از آن یاد شده نیز در این زمینه دخیل است. عدالت و برقراری داد و دادگستری در جوامع بشری و وحدت از دیگر عناصر شاخصه های معنوی تمدن ساز است و آزادی نیز در شکل گیری و استمرار تمدن نقش مهمی دارد که شهید مطهری آنرا از بزرگترین و عالی ترین ارزشهای انسانی می داند.
این اندیشمند یکی از نکات مهم در نگرش قرآن به تمدن را نقش انسان در پیدایش، پویای و احتمالا زوال تمدن دانست و تاکید کرد: سه دیدگاه در خصوص تمدن وجود دارد، نخست نظریه انحطاط که بر اساس این دیدگاه هر چه زمان می گذرد انسان از سعادت و کمال دور می شود، دوم نظریه دوران و سوم نظریه تکامل است که بر اساس آن معتقدان این نظریه بیان می کنند تاریخ بشر همواره به سوی کمال در حرکت بوده است.
نقد موسوی به مقاله احمدی
دکتر سیدجمال موسوی، عضو هیئت علمی تاریخ تمدن اسلامی دانشگاه تهران، به نقد ارائه این مقاله پرداخت. وی با بیان اینکه نباید در بحت تمدن و قرآن نوعی مصادره به مطلوب کنیم گفت: قرآن از تاریخ تمدن حرف نمیزند و برای مثال بحثهای مطرح شده در خصوص تمدن حضرت سلیمان باید بررسی شود.
موسوی ادامه داد: آیا تمدنی به نام تمدن حضرت سلیمان(ع) واقعا وجود داشته است؟ در این صورت مراد از تسخیر باد در حکومت آن حضرت به چه معناست؟ سوالات زیادی در این خصوص وجود دارد، برای مثال ما بین توصیف قرآن از تمدن صبا و سلیمان تفاوت میبینیم، تمدن صبا مادی است هرچند تمدن مربوط به حضرت سلیمان با عبارات فرامادی توصیف شده است که باید در این خصوص رمزگشایی شود.
وی با بیان اینکه سنتهای الهی چیزی جز علل و معلولهای اجتماع نیستند، گفت: امروزه گفته میشود جامعه مورد مطالعه جامعهشناسی قرار میگیرد و از این طریق میتوان تا حدی به این سنتها دست یافت و مهمترین کلید واژه قرآن در این خصوص کفران است. به تعبیر قرآن تمدنها وقتی به حد اعلا پیشرفت و رشد رسیدهاند، منقرض شدهاند و این به خاطر کفری است که آنها ورزیده بودند.
موسوی در پایان سخنانش گفت: ما در خصوص بررسی تاریخی در قرآن دچار فقر روشی هستیم، رویکرد مقاله حاضر بسیار توصیفی بود و آقای احمدی بر اساس درک خود برخی از آیات غیرمتناسب را انتخاب کرده و تیتری برای آن انتخاب کرده بودند که این روش درست نمیباشد.
ویژگیهای آینده پژوهی اسلامی
حسین خزایی دیگر شرکت کننده این همایش، به بحث آینده پژوهی تمدن اسلامی اشاره کرد و گفت: عناصر چهارگانه آینده پژوهی شامل رویدادها، روندها، چشم اندازها و عمل است و ما معتقدیم اراده الهی یکی از عناصری است که در آینده پژوهی تاثیرگذار است ولی این عنصر در آینده پژوهی غرب جایگاهی ندارد.
وی به هستی شناسی اثبات گرایی شامل معرفت شناسی، انسان شناسی، روش شناسی و اقتضائات آینده پژوهی پرداخت و تصریح کرد: آینده نگری عبارت است از نگاه مطلوب ما به آینده که چگونه آن را فرض کنیم، ولی آینده پژوهی یعنی اکتشافی صورت می گیرد که در آینده چه اتفاق هایی خواهد افتاد و آینده نگاری نیز نحوه سیاستگزاری و برنامه های ما برای آینده است.
وی ضمن ارائه مدل مفهومی مبانی آینده پژوهی تمدن نوین اسلامی، به الزامات آینده پژوهی در این زمینه پرداخت و پیشنهادهایی مبتنی بر مبانی آینده پژوهی تمدن اسلامی ارائه کرد.
وی ادامه داد: ما یک ملاحظه آینده پژوهانه داریم. این رویکردها در روش های شان هم با هم متفاوت هستند مثلا در هستی شناسی اثبات گرایی، دنیای اجتماعی شبیه دنیای طبیعی است و همان روشی را پیشنهاد می دهند که در دنیای طبیعی است و یا بر اساس اصول تجربی امکان پذیر است و روش شناسی آن هم قیاسی است.
وی افزود: انسان شناسی در این پارادایم اعتقاد به این دارد که انسان ها گذشته از تفاوتهای فرهنگی در ویژگیهای ذاتی یکسان هستند، یعنی می شود به واسطه برخی از امور و مولفه ها، انسان را پیش بینی کرد.
خزایی گفت: نتیجه این بحث، اقتضائات آینده پژوهی است که در این رویکرد با استفاده از اصل استقرار و مشاهدات به قوانین اجتماعی می توان دست یافت و می شود آینده را پیش بینی کرد.
وی اظهار کرد: در هستی شناسی تفصیل گرایی، دنیای اجتماعی با دنیای طبیعی متفاوت است، در روش شناسی تفصیلی مدل فرضیه قیاسی قابل استفاده در دنیای اجتماعی نیست، برخلاف رویکرد قبلی در انسان شناسی تفصیل گرایی، الگوهای رفتاری انسان تابع قوانین بیرونی نیست.
جهان اسلام برای ارزشها اهمیت یکسان قائل است
لطیف عیوضی نیز در پایان، به ارائه مقاله «سطوح عقلانیت در جامعه شناسی تمدن نوین اسلامی» پرداخت و گفت: در نگاه وبر، تمدن از فرهنگ تفکیک یافته است، این تفکیک را میتوان مبتنی بر تفکیک علم از معنا دانست.
وی ادامه داد: واژه زیست جهان یا جهان اجتماعی و تحقق عقلانی فرهنگها مشکل تفکیک میان علم و معنا را حل میکند. در این گفتمان جهان اجتماعی موجودی واقعی در نظر گرفته میشود و با این بحث تفکیک بین معنا و علم و از سویی فرهنگ و تمدن از بین میرود.
وی افزود: در گام دوم چارچوب نظری به نقد ماینهام پرداخته ام که با تفکیک میان ایدئولوژی و وهم خواندن آن با اتوپیا و خیال خواندن آن علم واقعی در دانش اجتماعی مورد تاکید قرار میگیرد.
عیوضی با بیان اینکه جهان مدرن از هویت حقیقی و واقعیت فرازمانی دست شست، گفت: آیا جهان اسلام نیز میخواهد این مسیر را طی کند؟ با در نظر گرفتن مقدمات آرمان جهان اسلام از دل حقیقتی فراتاریخی بیرون میآید که غیر انسانساز است. اگر هدف جهان اسلام را تحقق ارزشها بدانیم جهان مدرن جهانی است که برای ارزش ها دو سطح واقعی در زندگی فردی و اجتماعی و آرمان قائل است اما در جهان اسلام این تمایز وجود ندارد.
نقد بادامچی بر مقاله عیوضی
محمدحسین بادامچی عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نقد مقاله ارائه شده، گفت: مزیت این مقاله این است که در چارچوبهای موجود تلاش کرده به بیان نظرات خود بپردازد. نویسنده در سنت فکری دکتر پارسانیا قدم برداشته است.
وی ادامه داد: مقاله از ایده society به ایده تاریخ و از آن جا به ایده جهانهای اجتماعی حرکت کرده است و ما از اجتماع به فلسفه تاریخ رسیدهایم درحالی که ما میبینیم در جامعهشناسی با تاریخ و فلسفه مخالفت میشود.
بادامچی گفت: طرح «مانهایم» نقض غرض شده و او وهم، خیال و واقعیت تجربی را از هم جدا کرده و سیاست و فلسفه تاریخ را رد میکند. نگارنده مقاله باید مشخص کند بین عقلانیت و عقلانیتها چگونه جمع کرده و در تعبیر «بسط تاریخ عقلانیت»، بسط از کجا آمده است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر در خصوص شهید صدر نیز به نظر میرسد نگارنده مصادره به مطلوب کرده است زیرا شهید صدر با طرح منطقه فراغ با بحث یکی بودن مفاهیم ثابت و متغیر مخالفت کرده بود.
انتهای پیام/