سومين نشست تخصصي الزامات الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت در سير تكوين تمدن نوين اسلامي برگزار شد

بنا بر تقاضاي مؤسسه مطالعاتي صدرا از سوي دانشگاه عالي دفاع ملي در هفته سوم مردادماه 1394 در شهر مقدس قم برگزار گرديد كه به صورت خلاصه، شرحي از نتايج نشست تقديم مي‌گردد.
شركت كنندگان در نشست عبارت بودند از آقايان:
– حجت‌الاسلام بالوئيان- محقق فرهنگستان علوم اسلامي و سطح چهار حوزه
– حجت‌الاسلام دكتر رمضاني- محقق فلسفه تطبيقي از دانشگاه قم- پژوهشگاه فرهنگ و انديشه
– دكتر احمدي- محقق مجموعه شهيد محلاتي- انديشكده راهبردي
– حجت‌الاسلام دكتر عابدي- محقق دانشگاه باقرالعلوم و سطح چهار حوزه
– دكتر موسوي گيلاني- محقق مؤسسه آينده روشن و دانشگاه اديان و مذاهب
– دكتر چهاردولي- محقق دانشگاه عالي دفاع ملي، رياست مركز تحول
– دكتر عصاريان: محقق دانشگاه عالي دفاع ملي، دفتر كرسي‌هاي نظريه‌پردازي
آقايان حجت‌الاسلام ملك‌محمدي و حسين حقايقي از دانشجويان دانشگاه عالي دفاع ملي كه در اين حوزه به تحقيق و طرح نوآوري پرداخته بودند در اين جلسه حضور داشتند.
*دكتر عصاريان:
علت برگزاري اين جلسه بحث الزامات الگوي- اسلامي ايراني پيشرفت در سير تكوين تمدن نوين اسلامي است. پيش‌فرض اين است كه بر پايي نظام جمهوري اسلامي مقدمه‌اي بر شكل گيري تمدن نوين اسلامي است كه با تكيه بر قانون اساسي و اصل مترقي ولايت مطلقه فقيه كشور را به سمتي هدايت كند كه پنج عنصر عدالت، امنيت، آباداني- صلح، معنويت و اخلاق را در الگويي به منظور پيشرفت همه جانبه جاي داده و نهادينه كند، كه اينها مباني رشد كشور به سوي هدف والايي هم‌چون تمدن نوين اسلامي است. كه اين ديدگاه را در جزوه‌اي كه تقديم حضور عزيزان شده است به نگارش در آورده‌ام.
در صحنه جهاني حركت به سمت هريك از پنج محور گفته شده نيازمند فرهنگ و آدابي است كه در نهايت هويت نظام سياسي و ايدئولوژي غالب را تشريح و موجب مي‌شود تا اين رويكردها تعقيب و مشخص گردد، هرچه اين رويكردها به سمت كمال انسان نشانه‌گيري و پيش رود، نقش انسان و انسانيت آن براي ديگران مرجح و برجسته‌تر شده و پيام اين ايدئولوژي به رويكردي فراسرزميني پيوند مي‌خورد وليكن، براي اين كار در كشور الزاماتي نياز است. حوزه‌ي برنامه‌ريزي، نظام‌هاي عملكردي، نظام‌هاي ارزيابي، نظام هاي پايدارسازي و ديگر نظام‌هاي معنايي و مفهومي كه بايد دنبال شود تا بتوانيم آن الگو را محقق و به سمت موفقيت پيش برانيم.
فضلاء و انديشمندان ديني كه در اين جلسه حضور دارند ان‌شاالله در مباحث خود 4نكته را به ما توجه دهند:
1- آن كمالي كه در الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت وحركت به سوي تمدن تعقيب مي‌شود و بايد در سه حوزه انسان، جامعه و نهاد حكومت تحت عنوان 3 ركن بنيادي نظام جمهوري اسلامي جاي گرفته و معنا شود چگونه قابل برنامه‌ريزي و تعقيب است؟
2- فقه راهبردي يا برنامه اداره حكومت اسلامي متناسب با ضرورت‌ها و پيشرانهاي هدايت جامعه اسلامي چه تغييراتي را بايد تجربه كرده، ايجاد كند و يا چه رويكردهايي را بايد تقويت نمايد.
3- اگر اين مفهوم و كاركرد بخواهد به سمت تمدن نشانه‌گيري شود چه روندهايي را به منظور پايدارسازي، تعالي، تكثير منطقه‌اي و جهاني بايد تجربه كند تا پيشرفت پايدار و همه‌ جانبه‌اي را در تكميل حلقه‌هاي تحقق آن تمدن فراهم آورد و اين پايداري بايد تابع چه سطحي از تعامل بين اجزاء گوناگون در آرايه‌هاي تمدن باشد؟
و نكته پاياني ضرورت ترسيم روندي است كه در نيل به تمدن نوين اسلامي بايد در نگاه به سه رويكرد ديني غالب در جامعه طراحي شود.
در نگاه پيشرفت اسلامي- ايراني با 3 رويكرد ديني مواجه هستيم كه هر كدام از آنها جداي از اصالتي كه دارا مي‌باشند در صورت بروز تعارض در قرائت هاي گوناگون چالش‌هاي جبران ناپذيري را نيز در اين روند بهمراه دارند:
1- نگاه اصول‌گرا كه به تعبيري نگاه اصولي و بعضاً اطلاق ناصحيحي از عملكردهاي آن تفسير مي‌شود.
2- اسلام اعتدال‌گرا كه رويكردي معتدل به احكام و قوانين ديني را انتزاع مي‌كند وليكن امروز به اصرار برخي برداشت‌هاي خاصي از آن مي‌شود.
3- اسلام اصلاح‌گرا كه نوعي رويكرد اصلاحي و نوسازي به پديده‌هاي ديني دارد ولي به غلط سعي مي‌شود با مدرنيته غربي در هم آميزد كه موجب شده ضرورت مستحكم نهفته در آن دچار انحراف شود در حاليكه اسلام مبتني بر اجتهاد ديني همواره در معاصرت زماني و مكاني به دنبال نو فكري و آزاد فكري است.
از عزيزان حاضر در جلسه تقاضا مي‌شود با ادله‌هاي راهبردي اين الزامات را تفسير و تبيين نموده و سه اصل راهبردي را آراء و نظرات خود دخالت دهند.
1- اين كه با رعايت ارزش‌ها واقع‌گرا باشيم، يعني آنچه كه توصيه مي‌كنيم بايد قابل عينيت و پياده‌سازي داشته باشد.
2- نگاه به الزامات، رويكردي آينده‌نگر در جمهوري‌اسلامي را فراهم و آن افق را تضمين، موفق و هم نافع ترسيم نمايد.
3- رويكرد سوم اين است كه بتوانيم در عين حفظ اين دو، ارزش‌هاي اسلامي را تبليغ، پياده‌سازي و ترويج كنيم.
نكته‌اي بارز در سخنان حضرت امام خامنه‌اي عزيز توجه به اصالت نهفته در تمدن نوين اسلامي است كه آنرا در ادامه‌ي تمدن برخاسته از بعثت حضرت رسول تعريف مي‌نمايند. حضرت امام خميني رحمت الله عليه نيز در بدو پيروزي انقلاب اسلامي بر اين موضوع تاكيد داشتند و مي‌فرمودند: ما تمدن محمدرضايي نمي‌خواهيم، ما تمدن الهي و رسول‌اللهي مي‌خواهيم. در باب الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت همواره تاكيد مي‌شود كه تمدن نوين اسلامي بر دو اصل اصالت و معاصرت استوار و پايدار است. اصل اصالت را از تمدن حضرت پيامبر(ص) مي‌گيرد و اصل معاصرت را از اجتهاد در موضوع پديده‌هاي امروزين مكاني و زماني خودش در نگاه به آينده، براي برقراري رويكردي كه اسلام به انسان در تمام جوامع و اعصار دارد، تفسير مي‌كند.
در دور دوم بحث مي‌خواهيم بر موضوعي تمركز كنيم كه چالش‌هاي دور نخست بحث متمايز و پاسخ داده شود. آيا الزامات الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت در جامعه از مزيت و پيشران‌هاي لازم برخوردار است؟ براي اينكه بتوانيم به سمت نوسازي تمدني حركت كنيم چه موانع و آسيب‌هايي را در پيش روي داريم كه مانع از اين مي‌شود كه پيشران‌ها را فعال و يا مزيت‌هايمان را به كار بگيريم و نكته‌ي دوم اينكه آيا آنچه كه ما در بطن نگاه اسلام در فقه اعم از فقه راهبردي و كاربردي و چه در فقه بمنزله پويايي اعم از فقه حكومتي و ديگران اركان فقه در موضوع شرايط فعلي داريم مي‌تواند كاركردهاي پيشرفت و تعالي ملي را در سمت گيري پايدار، ماندگار، الگوي مرجع و جذابيت به پيش برد. اگر بخواهيم اين آرايه‌ها را تقويت بخشيم بايد چه‌ نظامات و منظومه‌هايي را فعال كنيم؟
نكته سوم نقاط مرجعي است كه مركز ثقل حركت بود و توليد تعارض در نظر و عمل مي‌نمايد و بايد در مورد آن صحبت ‌كنيم آيا منتظر بمانيم نظريه‌هاي اساسي توليد شود، تست شود، تجربه شود و هنگامي كه نتيجه مثبت داد در معرض اجراي جامع قرار گيرد يا اينكه با تركيبي از آنچه كه عقلانيت پيشرفت در نظام‌هاي غربي آن را تاييد مي‌كند مانند فرهنگ تجارت، روابط عمومي، بانكداري و امثالهم مملكت را به پيش ببريم و همزمان با آن بتوانيم تسريع در ديگر فرآيندها فراهم كنيم، اگر نقطه اصلي حركت، برنامه‌ريزي تكامل‌محور و غايت گرا ‌باشد.
آنچه مسلم است در اين پيچ تاريخي و در اين ضرورت و زمان محدود در ترسيم هندسه قدرت جهاني بايد هرچه سريع‌تر كه عصر فناوري و اطلاعات امكان دست يازيدن به آنرا به شدت رقابتي مي‌نمايد به نتايج ملموس نزديك شويم. آنچه كه مسلم است اين است كه تمدن ‌ها ماندگاري‌شان را در اعصار و در تاريخ مديون سه ويژگي هستند:
1- ويژگي جذابيت كه بتواند در مخاطبان خود رضايت و اقناع ايجاد كند.
2- ويژگي منفعت كه بتواند نيازهاي اساسي مخاطبان را رفع كرده و نفع آنها را در حال و آينده تضمين نمايد.
3- انطباق و حيات آن در شرايط و تحولات گوناگون كه بتواند قابليت‌هاي ارتقا و تعالي را حفظ كرده و به پيش رود.
تقاضا داريم همه عزيزان در موضوعات مورد توجه در نشست متمركز شده و همديگر را ياري كنند./ان‌شاا…
* حجت‌الاسلام بالوئيان: از فرهنگستان علوم اسلامي: توجه به سازه بحث بسيار مهم است كه رهبري در آن ورود كرده است، رصد مباحث حضرت آقا نشان مي‌دهد كه نكته كليدي در اين راستا تحول بوده و لذا بر تحول بسيار تأكيد دارند و به نظام سازي و برنامه‌ريزي و واقع‌گرايي ديني توجه مي‌كند و لذا تحول و پيشرفت را بصورت توأمان ديده و ضد رفرم بايد حركت كنيم و نظريه‌پردازي ناب خود را بر موازين اسلامي پيش ببريم، قدم اول اين است كه ظرفيت‌ها را مشخص كنيم و سپس محورهاي تمدن‌سازي را مطرح و آن‌را عقلاني كنيم. ساخت اين تمدن بايد مبتني بر نظريه ولايت مطلقه فقيه باشد و مهندسي تمدن را با اين نگاه پيش ببريم و بايد به سه محور توجه كنيم 1- رويكرد نظام يافته 2- جهت‌گيري ارزشي 3- بالندگي در عرصه مواجهه و عينيت كه اينها برتري دارند و در اين راستا نبايد هر الگو و نظريه‌اي را امكان ورود دهيم.
* حجت‌الاسلام عابدي: بحث خود را از جامعه اسلامي به سمت تمدن با تأكيد بر برنامه‌ريزي در قالب الگوي اسلامي ايراني پيشرفت مطرح نمودند كه جامعه بايد به سمت پيشرفت و تكامل نشانه‌گيري غايت‌گرا شود و براي اين نياز به نظريه‌پردازي دارد. آيا جامعه نيازمند تكامل‌سازي مادي و يا غايتي هم‌چون پرستش حضرت حق است و آيا اين تفاوت با تمدن غربي بايد برجسته شود. آيا بايد اين را رها كرد كه در آن صورت بهتر است در درون جامعه جهاني حل شويم زيرا اين خواسته اسلام نيست. اسلام تمدني را مي‌خواهد كه فرامرزي باشد و در مديريت جهاني سهم داشته و از آن عبور كند لذا جهاني‌سازي بايد محور عملكرد تمام پيشرفت و تمدن باشد و اگر ايرانيان اين كار را نكنند گروه ديگري اين ضرورت را به عهده مي‌گيرند و اين خلاء تمدني را پر كرده و شكل مي‌دهند. استلزامات تمدني ايجاب مي‌كند، عقلانيت و جهان‌بيني جديد،‌ متدولوژي و روش حركت به سمت تمدن و توجه به علم و فناوري بعنوان عامل اصلي در اين راستا پايه‌ريزي شود.
* حجت‌الاسلام دكتر رمضاني از پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي و نويسنده كتاب درآمدي بر توسعه بين‌المللي:
دنيا امروز تمايل دارد كه توسعه و مدرنيزاسيون را مورد تجديد نظر قرار دهد و رويكرد فرهنگ، بومي‌سازي و پايدارسازي آن را برجسته نمايد. علامه طباطبايي در تعريف توسعه مي‌گويد توسعه رويكردي است كه انسان توانمندي‌هاي خود را گشايش دهد تا از مزاياي دنيا بصورت معتدل استفاده نمايد، يعني توسعه اهتمام به بهره‌گيري از مباحات است و براي اين از اعتدال به معناي عام بعنوان شاخصي براي عمل اخلاقي نام برده شده، در اقدامي عهدنامه مالك اشتر را تحليلي محتوا كرده‌ام و به اين رسيده‌ام كه بايد تمامي رفتارهاي خود را به دو سنجه ارزش و مديريت استوار نمائيم و با اين نگاه مباحث تمدني و پيشرفت را پيش ببريم.
* دكتر موسوي گيلاني از دانشگاه اديان و مذاهب:
حكومت‌ها در طول تاريخ مي‌روند و تمدن‌ها باقي مي‌مانند برخي از عناصر فرهنگ و تمدن الزاماً‌ مبتني بر اجبار و متناسب‌سازي با آرمان‌هاي ما نيست و با بخشنامه قابل تأمين نيست و هيچ جامعه‌اي نيست كه تمدن نداشته باشد براي همين است كه مي‌گوئيم امويان و عباسيان نيز در اين روند تمدن‌سازي نقش ايفا كردند نكته دوم اينكه رويكرد منجر به تمدن را بايد از حوزه نظريه‌پردازي صرف جدا كرد و تاريخ تمدن اسلامي را ناديده نگيريم اين نيست كه ج.ا.ا روند تاريخ تمدني را ناديده گرفته است بلكه مي‌خواهد بر اين روند تأثير بگذارد، لذا از بحث‌هاي تئوريك به سمت بحث‌هاي عمل‌گرا برويم. اگر فرهنگ را مجموعه‌اي از مناسبات دروني شده جامعه بدانيم و بايد بدنبال پروژه‌اي باشيم كه كارنامه‌اي به ما بدهد كه در هر كدام از حوزه‌هاي فرهنگ رفتاري چه جايگاهي داريم. ماكس‌وبر مي‌گويد ارزش يك دين به همت نسل‌هاست و اگر آداب مشخص دين نتواند در فرهنگ خود را به نمايش بگذارد نمي‌تواند مرجع تولد يك تمدن باشد. لذا مدرنيته به تنهايي كفايت نمي‌كند. بلكه بايد فرهنگ‌سازي و هويت‌پردازي ديني نمود تا بتوان به امر پيشرفت و تمدن فكر كرد.
* دكتر چاردولي رئيس مركز تحول و علوم انساني:
غرب نظام خود را بر عقلانيت خود بنياد تعريف و سپس بر مقبوليت و در ادامه بر مشروعيت بنياد نهاد. افلاطون نظريه خير و ارسطو نظريه سعادت را گفت اما براي عدالت و رفاه خير را مطرح كرد و نظريه قرن اخير شهيد صدر بود كه نظام‌سازي پيشنهاد را تعقيب مي‌كرد حال بحث اين است كه اصالت وجود را بپذيريم و يا فلسفه بودن را دنبال كنيم و چگونه تمركز را بر نظام‌سازي متمركز كنيم؟
غربي‌ها معتقدند كه ما ژاپن را با پديده دولت و ملت مدرن كرده ساختيم و آلمان را با توسعه صنعتي از پيامدهاي جنگ دوم نجات ولي در اين كشورها جهان‌بيني و ايدئولوژي از يكديگر جداست و الزامات بينشي و منشي را باهم نمي‌بينند در حاليكه در الگوي اسلامي ايراني پيشرفت تمامي اين چهار شاخه بايد با يكديگر حضور يابند در الزامات روش تا زمانيكه، نظام هندسه واقعي نيازها را استخراج كنيم، نمي‌توانيم آن‌را دنبال كنيم و روش تحقيق و تدبر در اين ميان بسيار مهم است كه بايد بر سمت آميخته‌هاي چند سطحي با تمركز بر و شناخت مسأله حركت كنيم، حال اگر مي‌خواهيم هدايت، رهبري يا مديريت كنيم بايد بر همان اساس طراحي كرده و مباني دانش، بينش و روش را دنبال كنيم.
معمولاً در ادبيات راهبردي الزامات را مجموعه‌اي از ورودي ها و فرآيند مي‌دانند. الزامات بايستي زمينه و بستر الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت را فراهم نمايد.
– براي زمينه‌سازي الزامات فرهنگ‌سازي بويژه در حوزه نخبگان بسيار مهم است.
*دكتر احمدي از مؤسسه شهيد محلاتي:
بايد از بحث‌هاي طولاني پرهيز كنيم و نقطه آغازين را از فرمايشات رهبري آغاز كنيم كه توسعه را فاصله گرفتن از سنت‌ها قلمداد كردند كه ما قبول نداريم ما بايد حيات طيبه را تأكيد و بر سنن اسلامي تعقيب كنيم از احكام اسلامي بهره گرفته و تقليدي عمل ‌نكنيم و در عين حال از ماورائي به زميني و عيني گذر كنيم و به رويكرد‌هاي خود قابليت اجرا ببخشيم. لذا بين تمدن قديم اسلامي و تمدن نوين اسلامي جداي از توجه به اصالت‌ها تفاوت جدي مي‌بينيم از اين‌رو رفتار دولت‌هاي اموي و عباسي را به معناي تمدن نبوي نمي‌دانم چون اسلام محرك اين آثار نبوده است بلكه صرف مسلماني افراد منشأ اين تمدن بوده است نه شاكله ديني در كنار آن تأكيد مي‌كنم كه برخي از نمادهاي مثبت تمدن غرب را مي‌توانيم بهره بگيريم و برخي را بومي كنيم و برخي ديگر را بايد طرد نموده و از حضور و نفوذ آن بشريت مراقبت كنيم.
* حجت‌الاسلام دكتر رمضاني:
براي برپاسازي اين الزامات بايد نمونه‌هاي موفقي را در جامعه ايجاد و آن را تكثير كنيم و بتدريج سهم خود را در جهان دنبال و تأمين كنيم و حتي جذابيت‌هاي منطقه‌اي خود را باز تجديد كنيم، ايجاد همخواني ارزشي و بينشي مي‌تواند در اين ميان به همگن‌سازي ساختاري انجاميده و اين تأثير را (بين تمدن و پيشرفت) تقويت نمايد. با قاعده‌ مكش، جذابيت‌هاي جهاني را ايجاد و مطالبات و نيازهاي بشري را تقويت نمود.

* دكتر موسوي گيلاني:
به نظر من بايد دقت دانسته باشيم كه تمدن يك بحث اجتماعي است و نبايد صرفاً بدنبال اصالت وجود و اصالت ولائي برويم. مدرنيته نگاه علم و عقل به زندگي است و ما هنوز مصرف كننده تمدن غرب مي‌باشيم و لذا ورود به موضوع را به تنهايي نمي‌توانيم با فقه انجام دهيم بلكه به حوزه مباحات و منطقه‌الفراغ در نگاه حكومت هم توجه داشته باشيم.
* حجت‌الاسلام بالوئيان:
پرداخت به بحث پيشرفت قبل از بحث عيني، يك بحث بنيادين و زيرساختي مي‌باشد، لازم است كه به بحث ولايت بعنوان بحث شدن است امام خميني به ظرفيت اسلام ناب رسيد و سپس قيام كرده است اگر هويت ملي را مبناي تمدن اسلامي بدانيم و يا قائل به نقص فقه در اراده امور پيشرفت و حكومت باشيم به خطا رفته‌ايم، اسلام و فقه‌پوياي آن داراي ظرفيتي است كه فراتر از هويت‌ها و رويكردهاي غيرالهي است و مهم‌ترين رويكرد اين است كه ظرفيت اسلام را در نرم‌افزارهاي اجتماعي، نرم‌افزارهاي روشي و فقه حكومتي دنبال كنيم كه بايد آن‌را ارتقاء داده و به نظام يافتگي اتصال دهيم و چون نگاه مبناگرايانه به پيشرفت نداريم هنوز شناخت مبناي الگوي اسلامي ايراني- پيشرفت نتوانسته شكل بگيرد، لذا در باتلاق و روند تعيين شده از سوي دشمن قرار مي‌گيريم، بنظرم ايجاد شبكه توليد نرم‌افزار براي پيشرفت اسلامي- ايراني قبل از هرگونه اقدام، عملي راهبردي و كليدي محسوب مي‌شود.
جمع‌بندي:
دكتر عصاريان: از تمامي صحبت هاي رد و بدل شده نتيجه مي گيريم كه تمدن نوين اسلامي در پي آن است تا ضمن بهره برداري از امکانات و ابزارهايي که در اثر پيشرفت هاي علمي و فني تمدن غرب به دست آمده است، در کنار ايجاد رفاه و آسايش مادي، آرامش معنوي بشر را نيز به او عطا نمايد و ايجاد تمدن نوين اسلامي جهت رفع اشکالات و نواقص تمدن هاي پيشين، هدف اصلي انقلاب اسلامي ايران است. در همين زمينه بررسي منظر نظريه پرداز اصلي تمدن نوين اسلامي يعني مقام عظماي ولايت ضروري به نظر مي رسد كه مي فرمايند اگر الگو يك وسيله و معيار و ميزانى باشد براى اينكه آن كارى كه انسان مى‌خواهد انجام دهد، با آن الگو تطبيق داده شود لذا این الگو باید برپایه و مبتنی بر جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی، در بخش‌های مختلف علمی تئوریزه شود. در بخش‌های اجرایی هم طراحی ساختارها متناسب با معیارهای منتج از این اصول باشد. سبک زندگی و زندگی گوارا (حیات طیبه) وعده داده شده را برای مردم نشان دهد و آنها را به سوی سعادت دنیوی و اخروی رهنمون سازد. شاخص‌های توسعه بر همین اساس طراحی و تدوین شوند و توسعه آینده کشور مبتنی بر آن رقم زده شود.
الگوی اسلامی – ایرانی، حوزه تمدنی جدیدی را پی‌ریزی و تمدن اسلامی را در قالب جدید باز تولید می‌کند. این الگو، یک فرآیند توسعه دست کم چندین صدساله را رقم می‌زند، نه به این معنا که تدوین آن چندین صد سال طول بکشد، تأثیرگذاری و حیات این الگو دست کم چندین صد سال و بلکه هزار سال خواهد بود زیرا پایه‌ها و انگاره‌های یک تمدن است. يازده وظيفه در این راستا را می توان در جمع بندي مشاهده كرد كه عبارتنداز:
– طرح‌ريزي كاربردي الگوي پيشرفت اسلامي- ايراني.
– تدوين چارچوب براي نظام برنامه‌ريزي، بودجه‌ريزي و نظارت مطابق با الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت
– باز بيني و پيشنهاد چشم‌انداز، اهداف، خط‌مشي‌ها و سياست‌هاي کلان كشور مبتني بر الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت
– پيش‌بيني ابزارها و سازوکار‌هاي لازم براي تحقق هر يك از الگو‌ها، اهداف و سياست‌هاي كلي.
– تدوين چارچوب براي برنامه‌ها و طرح‌هاي توسعه كشور بر مبناي اسناد بالادستي و الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت و تهيه و تنظيم آيين‌نامه‌ها، دستور‌العمل‌ها و شيوه‌نامه‌هاي لازم براي آنها.
– تدوين نظريه‌هاي پايه پيشرفت بخشي و منطقه‌اي مطابق الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت به‌عنوان راهنماي تنظيم برنامه‌هاي پيشرفت
– تهيه، تدوين و تصويب معيارها، استانداردها و ضوابط حاكميتي و تصدي موردنياز نظام اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، مالي و سيستم اطلاعات ملي کشور براساس الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت و رصد مستمر و متناسب‌سازي آنها با شرايط پيشرفت كشور.
– بررسي و تأييد برنامه‌ها و طرح‌هاي پيشرفت کشور بر مبناي اسناد بالادستي و الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت تأييد تغييرات بعدي و رتبه‌بندي برنامه‌هاي اجرا شده از نظر تحقق اهداف و سياست‌هاي كلي.
– تهيه و تدوين ضوابط و معيارهاي موردنياز براي ارزيابي برنامه‌هاي پيشرفت كشور.
– تهيه و تدوين شاخص‌هاي مقايسه‌اي و پيشرفت كشور بر مبناي الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت.
– راهبري نظام توليد اطلاعات مكاني، هماهنگ کردن روش‌ها و برنامه‌هاي آماري و مديريت داده‌هاي ملي.

براي اينكه الگو در بخش‌هاي مختلف طراحي و پياده‌سازي شود. سه نوع فعاليت را براي هفت مرحله یادشده از هم تفكيك کرد:

– حوزه و دانشگاه، طلبه و دانشجو نظريه‌پردازي الگوي اسلامي- ايراني را انجام دهند

– تعيين ضوابط و معيارهاي لازم و مدل كار براي ترسيم الگوي اصلي صورت پذيرد

– مشارکت و هماهنگي با دستگاه‌هاي مربوط براي ترسيم و تدوين الگوي بخشي و تغيير معيارهاي موجود به معيارهاي جديد منطبق با الگو صورت پذيرد

بخش نظام‌سازي براي بخش‌هاي مختلف، بخش الگو‌هاي پیشرفت با عنوان موضوع سيستم عامل ملي حكومت که بر تعيين رابطه بخش‌هاي مختلف و نقشه جايگاه هر كدام از آنها با هم و با منابع و مصارف متمركز شود.

قسمت نظريه‌سازي پايه پیشرفت بر تعيين نظريه‌هاي پايه مورد نياز براي تحقق كشور اسلامي در حوزه علميه فعال ومتمركز شود

در قسمت معيار‌سازي نيز موضوع تعيين معيارها از سوي دولت در دستور كار سالانه قرارگيردو. بخش شاخص‌سازي هم بر تعيين شاخص‌هاي مورد نياز متمركز شود

با تشكر از كليه عزيزان حاضر در جلسه مي‌توان اين اصول و دستاوردها را بعنوان نتيجه جلسه بيان داشت كه ان‌شاا… در نشست‌هاي آينده تقويت و راه كارهاي پياده سازي آن مد نظر قرار گيرد .