در اولین پیش نشست کمیسیون آیندهپژوهی مطرح شد؛مدیریت حوزههای حساس تمدنی نیازمند مدیریت آیندهپرداز است
به گزارش روابط عمومی هفته علمی تمدن نوین اسلامی؛ اولین پیش نشست کمیسیون آیندهپژوهی دومین همایش ملی تمدن نوین اسلامی، در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. در این نشست پس از ارائه علی بیات، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران و حسین خزایی هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تقی پارسامهر، حسین ظفری و حجتالاسلام مهدی جهان بهنقد و نظر در مورد مطالب ارائهشده پرداختند.
علی بیات، هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه تهران با محوریت تمدن نوین اسلامی راجع به مبانی تمدن، مؤلفههای تمدن نوین اسلامی، بایستههای نگاه تمدنی و عناصر تسریع دهنده تمدن اسلامی سخنان مبسوطی بیان کرد که در ذیل به بخش اول سخنان وی اشاره میشود:
فرهنگ و تمدن اسلامی را نمیتوان منحصر به اقوام و ملل خاصی نسبت داد چراکه تمدن و فرهنگ اسلامی باید بر اساس جوهر اسلامی یعنی قرآن و سنت در نظر گرفت در غیر این صورت تفرق بجای همگرایی شکل خواهد گرفت. با پیدایش اسلام و انتشار سریع و گسترده آن در میان اقوام و ملل و جلب و جذب فرهنگهای گوناگون بشری بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایهگذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. این ملل باارزشها و ملاکهای نوین اسلامی موفق به ایجاد تمدنی شدند که بدان تمدن اسلامی گفته میشود. ازاینرو تمدن اسلامی تمدن یک ملت یا نژاد خاص نیست بلکه مقصود، تمدن ملتهای اسلامی است که عربها، ایرانیان، ترکها و دیگران را شامل میشود؛ که بهوسیله دین رسمی یعنی اسلام و زبان علمی و ادبی یعنی عربی با یکدیگر متحد شدند. این تمدن به درجهای از عظمت و کمال و پهناوری است که آگاهی از همه جنبههای آن و احاطه بر همه انحای آن کاری بس دشوار است.
تمدن اسلامی بیش از همه تمدنها به علم و دانش اهمیت داده و کهنترین دانشگاههای جهان را پدید آورده است و با تلفیق علوم گوناگون و افزودن بر آنها میراث عظیم و تکاملیافتهای را تحویل بشریت داد. با این اوصاف میتوان گفت منظور از تمدن اسلامی مجموعه افکار، عقاید، علوم، هنرها و صنایع است که با الهام از آموزههای دینی توسط مسلمین پدید آمده است. دین چیستی فرهنگ و تمدن را تعیین میکند؛ بنابراین فرهنگ و تمدن اسلامی متفاوت از فرهنگ و تمدن غربی است که بر مبنای اصالت انسان و انسانمحوری بجای خدامحوری و مادیگری بهعنوان عنصر سازنده این تمدن بجای آخرتگرایی در تفکر اسلامی است.
شکلگیری تمدن اسلامی ریشه در این دارد که اسلام دینی است که بنیان خود را صریحاً بر اجتماع نهاده و در هیچ شانی از شئون خود از مسئله اجتماع غفلت ننموده است و روح اجتماع را در تمام احکام بسیار خود جاری نموده است. این مسئله باعث شد خیلی زود جامعه اسلامی با پشتوانه باورها و احکام اسلامی شکل گیرد. درحالیکه تا آن زمان بهجز اجتماعات قومی و وطنی و یا رئیس قبیله وجود نداشت و راهنمایی نیز برای این اجتماع جز عامل وراثت و اقلیم نبود. بنا براین این عملگرایی نقش مهمی در تمدن سازی دارد.
از آنجا که در ادامه رسالت پیامبر (ص)، ولایت و امامت مطرح شد تا خط سیر سرچشمههای این فرهنگ و تمدن، در جامعه اسلامی و دیگر جوامع تسری یابد؛ ائمه اهلبیت (ع) بهعنوان پیشگامان حرکت اسلامی و داعیهداران فرهنگ اصیل دینی، به دلیل درک عمیق و دقیق از ارکان فرهنگ اسلامی و با تفسیر صحیح آنها، علاوه بر تقویت پایههای فرهنگ اسلامی، آن را از تحریف و انحراف مصون داشته و با تعلیم علوم نزد خود و تربیت شاگردانی ممتاز در علوم و فنون زمان، بر غنای آن افزودند. در رأس این حرکت امامان معصوم (ع)، امام امیرالمؤمنین (ع)، قرار داشت؛ شخصیتی که نهتنها در طول دوران حیات خویش، بلکه در زمان حیات حضرت رسول (ص) نیز رتبهای ممتاز داشت و در پایهگذاری علوم اسلامی نقش به سزایی ایفا نمود. فرزندان علی (ع) نیز به پیروی از ایشان، تداومبخش این نهضت عظیم فرهنگساز بودند که این نقش را در زمان صادقین (ع) و امام رضا (ع) برجستهتر از دوران دیگر ائمه میبینیم.
در ادامه مسیر نیز پیروان ایشان بر این امر اهمام گماشته و در راه بسط و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی نقش به سزایی ایفا نمودند که در ادامه تلاش ها و مجاهدت های ائمه اهلبیت (ع) بوده است. وجود بیشمار علمای شیعه – بهعنوان شاگردان و ره پویان مکتب اهل بیت (ع)- در علوم مختلف، نشانگر سهم برجسته و قابل توجه مکتب تشیع در پیدایش و بسط علوم و معارف اسلامی است، البته نباید فراموش کرد که در طول ۲۵۰ سال امامت ائمه به دلیل شرایطی که برای حکومت فراهم نشده بودبصورت مستقیم به تشکیل دولت و حکومت نپرداخته و از این منظر مردم از این نعمت بینصیب شدند. در ادامه آقای دکتر علی بیات به مدلهای تمدن سازی اشاره کردند ومولفه هایی که سبب شکلگیری تمدن در عصر کنونی خواهد شد و نیازهای بشر برای شکلگیری این تمدن را برشمردند.
در این نشست پس از ارائه دکتر علی بیات، هیئت علمی دانشگاه تهران و دکتر حسین خزایی هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر تقی پارسامهر، حسین ظفری و حجتالاسلام مهدی جهان به نقد و نظر در مورد مطالب ارائه شده پرداختند:
حسین خزایی به ارائه بحث مدیریت آینده پرداز تمدنی بهعنوان رویکرد تمدن نوین و چگونگی استفاده از روشهای آیندهپژوهی در تمدن نوین اسلامی با تأکید بر روش تحلیل لایهای علتها پرداخت. امروزه الگوواره نوینی در برابر مدیریت راهبردی پدیدار شده است که در پرتو آن میتوان بدیل موفقی با عنوان مدیریت آیندهپرداز معرفی کرد یکی از موارد کاربرد این رویکرد مدیریت تمدنی است. آیندهپژوهان بر این باور هستند که با بهرهگیری از الگوهای توسعه غربی کنونی، شتاب حرکت بهسوی افقهای متعالی اسلامی اندک است و این الگوها، به ارزشهای بومی پایبند نیستند؛ بنابراین مدیریت حوزههای حساس تمدنی نیازمند بهکارگیری الگوهای نوینی از مدیریت با عنوان مدیریت آیندهپرداز است.
مدیریت تمدنی آینده پرداز ترجمانی از مدیریت آیندهپرداز بهشمار میرود که در آن، با بهرهگیری از دانش آیندهپژوهی، آینده ای برای بخش تمدنی ترسیم میشود که باارزشهای اسلامی و ایرانی ما سازگار باشد. از اسناد معتبر که از سوی اندیشکدهها منتشر میشود، چنین برمیآید که هنجار برنامهریزی بلندمدت یا آیندهپرداز در بسیاری از کشورهای پیشرفته، ۱۰۰ سال است. حتی در جهان امروز، برخی از برنامه ریزیهای غیر تمدنی نیز بهصورت برنامه ریزی بلندمدت انجام میپذیرد. مهندسی تمدنی آینده پرداز در اینجا به معنای تغییر آفرینی متناسب باارزشهای مطلوب در آینده خواهد بود. منفعل از تغییراتی که عموماً باارزشهای اسلامی در تقابل یا تعارضاند این فرایند ساختار و محتوای آینده مطلوب را بر پایه دو مفهوم تمدن و نوآوری آیندهپرداز طراحی و ترسیم میسازد.
یکی از خطاهایی که گریبان گیر برخی از برنامه ریزان و یا مدیران اجرایی پیشرفت در سطح کلان، نگاه برنامهای به تمدن و پیشرفت است با این منطق که برنامهریزی راهبردی با این هدف تدوین میشود که نمی توان هماکنون و بیدرنگ با هر تغییری که در جهان پدیدار میشود، همگام شد، بلکه برای همگامی دستکم ۳ تا ۱۰ سال باید فرصت داشت تا بتوان خود را با تغییرات هماهنگ کرد. همچنین پیشفرض و انگاره ذهنی این سبک از مدیریت، آن است که تغییرات قابل پیش بینی هستند.
ازاینرو صاحبنظران مدیریت راهبردی چنین بیان میکنند که میتوان تا ۱۰ سال آینده را پیشبینی کرد. منتقدان این سبک از مدیریت، بر این باور هستند که برنامه ریزی راهبردی تنها برای شرکت های تجاری سودمند است و بیشینه افق آن ۱۰ ساله است؛ ازاینرو، بهکارگیری آن برای حکمرانی و اداره یک کشور هفتادمیلیونی با پیشینه گرانسنگ همچون ایران چندان مناسب نیست. در ادامه مدیریت آینده پرداز بر اساس روش آیندهپژوهی تحلیل لایهای علتها موردبررسی قرار گرفت.
انتهای پیام/.