تأملاتی در حلقات پنجگانه از انقلاب اسلامی تا تمدن نوین اسلامی
به گزارش دبیرخانه هفته علمی تمدن نوین اسلامی؛ فرزاد جهان بین استاد دانشگاه شاهد در نوشته ای بخش های پنجگانه از انقلاب اسلامی تا تمدن نوین اسلامی را برشمرده است.
(۱)مرحله انقلاب اسلامی :
۱- نسبت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی
تحلیل ما از آینده انقلاب اسلامی ایران در نسبت مستقیم با تعریف ما از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و رابطه آن دو دارد. بر این اساس سه فرض را می توان مطرح کرد:
فرض اول: نظام جمهوری اسلامی متکفل تحقق اهداف انقلاب اسلامی است.
فرض دوم: انقلاب اسلامی تمام شده و یک نظام تاسیس شده است و لازم است مانند یک نظام سیاسی متعارف و نه انقلابی عمل کند. در این فرض گروهی هستند که بیان میکنند باید سیاست های اعلامی، انقلابی باشد اما سیاست های اعمالی، پراگماتیک و عملگرایانه باشد.
فرض سوم: گروهی نیز معتقدند که حتی شعارها نیز نباید انقلابی باشد و این شعارها موجب به مخاطره افتادن نظم جهانی می گردد.
جز با نگاه اول، ارتباط بین حلقه انقلاب اسلامی و حلقات بعدی، بی معنا میگردد. بی شک انقلاب اسلامی دستاوردهای خرد و کلانی را داشته است که از جمله مهمترین و شاید مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی، تاسیس نظام جمهوری اسلامی است و مهمترین رسالت جمهوری اسلامی نیز بازتولید اهداف انقلاب اسلامی است. نگاهی به اصول قانون اساسی به وضوح حاکی از این امر است.
۲- گستره دین: دین حداقلی و دین حداکثری
قائلین به دین حداقلی، با محصور کردن دین در سعادت آخرتی، منکر دخالت و حضور دین در عرصه اجتماع، سیاست ، اقتصاد و… هستند.
در نگاه دوم به دین، دنیا و آخرت را نمی توان از یکدیگر جدا کرد. آخرت چیزی جز تجلی حقایق دنیا نیست. از منظر اسلام، راه رسیدن به معنویت و سعادت و اهداف آخرتی، از زندگی دنیایی مردم عبور میکند. اسلام دنیای مردم را آباد میکند؛ گرچه آبادی دنیا هدف نهایی نیست. هدف نهایی عبارت است از اینکه انسانها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیت خاطر، و از آزادی فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی و اُخروی حرکت کنند. لذا علی (علیه السلام) فقر را بزرگترین مرگ میدانند.
امام خمینی (ره) در همین رابطه میفرمایند: «اسلام از اول ظهورش گرفتار دشمنانی خودخواه و سرکشانی عنانگسیخته» در جامعه بود، و خود دارای «سیستم» و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بوده است که برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی وضع کرده است و دارد، جز آن را برای سعادت جامعه نمیپذیرد. مذهب اسلام همزمان با اینکه به انسان میگوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن به او میگوید: چگونه زندگی کن و «روابط» خود را با سایر انسانها باید چگونه تنظیم کنی و حتی «جامعهی اسلامی» با «سایر جوامع» باید چگونه روابطی را برقرار نماید».
از منظر امام خمینی (ره)، اسلام تمامش سیاست است: «اسلام این نیست. واللَّه اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کردهاند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه میگیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیهی اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست».
ایشان می فرمایند از آنجا که انسان دارای سه لایه عقلی، قلبی و ظاهری است و بعد عقلی نیازمند کمال، بعد اخلاقی نیازمند تربیت و بعد ظاهری او نیازمند عمل است، دستورات انبیا نیز میباید ناظر بر هرسه بعد باشد. نگاه ایشان به دین، کاملاً جامع و منطبق بر لایه ای ساختاری وجود انسان و نیازهای بشر است، از این رو ایشان هم به فلسفه و عرفان که مربوط به بعد عقلی و روحی انسان است اهمیت می دهند، هم به اخلاق و تربیت که مربوط به بعد میانی وجود انسان است و هم به فقه و ظواهر شرع و از هیچکدام به نفع دیگری عقب نمی نشینند.
بر این اساس و با توجه به چنین دین شناسی منظومه ای و سیستمی ، سیاست جایگاه برجسته ای در تحقق دین می یابد. به عبارتی میتوان گفت، سیاست، مهندسی بعد ظاهری زندگی انسان، یعنی لایه ظاهری وجود بشر را بر عهده دارد. از این رو نفی سیاست به معنای نفی اسلام است.
با دیدگاه حداقلی به اسلام، اساسا موضوع تمدن سازی اسلامی منتفی می گردد.
۳- راهبرد تحقق بسته دین؟ تبلیغ یا تشکیل نظام اسلامی
از جمله مسائل اساسی این است که مهمترین راهبرد تحقق بسته دین چه راهبردی است؟ در این زمینه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. امام راحل و مقام معظم رهبری بر تشکیل حکومت به عنوان راهبرد اصلی تاکید دارند.
احکام دین مبین اسلام خود در برگیرنده ابعاد فردی و اجتماعی است و روشن است که برای اجرای احکام دین اسلام، الزاماً باید نهاد و یا سازمانی شکل گیرد تا با اجرای قوانین و احکام اجتماعی اسلام در جامعه علاوه بر نظم دادن به امورات جاری مردم، جهت گیری جامعه را نیز به سمت کمال و تقرب الهی رهنمون سازد. وجوب برخی از احکام اجتماعی از سوی خداوند و دستور به اجرا و عملی نمودن آن توسط مسلمانان؛ مانند احکام قضاوت، حدود، امر به معروف و نهی از منکر، انفال و… نشان دهنده این است که جوامع اسلامی برای انجام واجبات خویش باید اقدامات لازم را برای زمینه اجرای احکام فراهم آورند و با تشکیل حکومت، عملاً به سمت گسترش و جاری ساختن دستورات الهی بروند. این تکلیفی است که بر عهده هر مسلمانی قرار گرفته است. امام خمینی(ره) در لزوم تشکیل حکومت اسلامی میفرمایند: «احکام اسلامی اعم از قوانین اقتصادی، سیاسی و حقوق تا روز قیامت باقی و لازم الاجرا است، هیچیک از احکام الهی نسخ نشده، از بین نرفته است. این بقا و دوام همیشگی احکام، نظامی را ایجاب میکند که اعتبار و سیادت این احکام را تضمین کرده، عهده دار اجرای آنها شود؛ چه اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکانپذیر نیست. در غیر این صورت، جامعه مسلماً به سوی هرج و مرج رفته، اختلال و بینظمی بر همه امور آن مستولی خواهد شد».
مقام معظم رهبری نیز در این باره می فرمایند:
“مرحوم سید قطب در یکى از نوشته هایش حرفى دارد که من از چهل سال قبل یا شاید بیشتر که این حرف را دیدم، دائماً در ذهن من هست. او میگوید اگر طرفداران و داعیان اسلام – مضمون حرف این است. حالا جزئیات حرف چون خیلى قدیم دیدم، یادم نیست – به جاى نوشتن این همه کتاب، به جاى این همه تبلیغات، به جاى این همه سخنرانى، ادارهى این همه مسجد، یک کار براى ترویج اسلام بکنند، آن کار از همهى این کارها تأثیرش بیشتر است. و آن اینکه در گوشهاى از دنیا – به ذهنم است میگوید در یک جزیرهاى دور افتادهاى – یک حکومت اسلامى تشکیل بدهند؛ نفس تشکیل یک حکومت اسلامى در گوشهاى از این دنیاى بزرگ اثرش از هزاران کتاب، هزاران سخنرانى، هزاران مطلب نکتهدار در ترویج دین، بیشتر است. ما این را امتحان کردیم. نظام اسلامى وقتى تشکیل شد، فریاد اسلام وقتى از حلقوم آن مرد بزرگ و شجاع و بىنظیر خارج شد؛ امام بزرگوار ما – که هیچ شخصیتى از این شخصیتهاى مصلح اسلامى تاریخمان را با او نمی توانیم قیاس کنیم.”
ایشان در فراز دیگری با اشاره به اهمیت تشکیل حکومت می فرمایند:
“در فضای نظام غیردینی، انسان اگر خیلی هنر کند، فقط میتواند به وظایف فردی خود عمل کند، که آن وظایف فردی دینی هم در آن شرایط تأثیر لازم را نمیگذارد؛ یعنی آن تعالی و نورانیّت لازم را به وجود نمیآورد؛ بخش مهمّی از آن هدر میرود – طبیعی است که فضای محیط بر انسان، با محتویات ذهن انسان اصطکاکی دارد – و بخشی از آن اثر میکند. این حدّاکثر چیزی است که در نظامی که دین حاکمیت ندارد و مجاری امور در دست دین خدا و قانون الهی نیست، گیر انسان می آید.
آرمان های جمهوری اسلامی بر اساس اصول قانون اساسی
الف- آرمان های فرهنگی و اجتماعی:
ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا؛
مبارزه با مظاهر فساد و تباهی؛
بالا بردن سطح آگاهی های عمومی با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی؛
آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش و عالی تا سر حد خودکفایی کشور؛
تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار از طریق تاسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان؛
رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای عموم در زمینه های مادی و معنوی؛
ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضرور؛
تامین حقوق همه جانبه افراد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای عموم و تساوی همه در برابر قانون؛
توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین مردم؛
تدوین قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی و سیاسی بر اساس موازین اسلامی؛
برقراری حقوق مساوی برای مردم بدون توجه به قوم، قبیله، رنگ، نژاد و زبان؛
برخورداری تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، از کار افتادگی، بی سرپرستی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره؛
آزادی های اجتماعی از جمله آزادی کار و حق دادخواهی برای فرد؛
آرمان های جمهوری اسلامی بر اساس اصول قانون اساسی
ب-آرمان های اقتصادی
جلوگیری از غارت بیت المال توسط خاندان شاهنشاهی و وابستگان آن
حفظ ذخایر زیر زمینی
تلاش در راه پیشرفت صنعتی و تکنولوژیک کشور از طریق برنامه ریزی اقتصادی، استفاده از علوم و فنون، تربیت افراد ماهر و…
استقلال و خودکفایی اقتصادی
تامین خودکفایی در علوم و فنون، صنعت و کشاورزی
پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و بر طرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه
ریشه کن کردن فقر و محرومیت
تامین نیازهای اساسی، شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده
تامین شرایط برای اشتغال کامل
تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در اداره کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
عدم اجبار افراد به کار معین و جلوگیری از بهره کشی از کار دیگری
منع اضرار به غیر، انحصار، احتکار و ربا
منع اسرف و تبذیر
جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور
تاکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی
عدالت اقتصادی و کم کردن فاصله طبقاتی
رسیدگی به روستاهای کشور و محرومیت زدایی از آنها
ج-آرمان های سیاسی
علاوه بر آرمان های فرهنگی انقلاب اسلامی حاوی آرمان های سیاسی نیز بود که در شعار ها ی انقلابیون و دیدگاه های رهبر انقلاب اسلامی نیز مشهود است.مهمترین آرمان های سیاسی انقلاب اسلامی عبارتند از:
براندازی نظام سلطنتی و ایجاد حکومتی دینی و مستقل
اداره امور کشور بر اساس شورا، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر
نفی هر گونه ستم گری، ستم کشی، سلطه گری و سلطه پذیری
امنیت داخلی و نفی تفتیش عقاید، سانسور و تجسس مگر به حکم قانون
آزادی نشریات، مطبوعات، اجتماعات و راهپیماییها و تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون
اتکا به آرای عمومی در اداره کشور و مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت خویش
طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب
محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصار طلبی
تقویت کامل بنیه دفاع ملی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی نظام اسلامی
تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام و تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان
ایجاد روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب
حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان، در عین خودداری از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر
ادامه دارد…
انتهای پیام/